جوایز ادبی: روایت آشفتگی‎های داستان‎نویسی فارسی

یک. فرق است بین «جایزه»، «جشنواره»، «همایش»، «کنگره» و «مسابقه». ادبیات داستانی امروز فارسی هر پنج عنوان را دیده و برگزار کرده است و گرچه در بیشتر موارد مفاهیم یادشده سهل‎انگارانه به جای هم گذاشته می‎شوند، هیچکدام‎شان به قدرت و مقبولیت «جایزه» نیستند. «جایزه ادبی» و «جایزه داستانی» به‎طور معمول بیشترین اعتبار را دارند و جایگاهشان را از نامی که با آن خوانده می‎شوند، برگزارکنندگان، رویکرد و داورانشان می‎گیرند. «مسابقه داستان‎نویسی» هم در بیشتر موارد کمترین اعتبار را دارد و به دلایل مختلف جدی گرفته نمی‎شود. «کنگره داستان‎نویسی» وصله ناچسبی است که از فضای غیرداستانی به ادبیات داستانی راه یافته و نتوانسته است جایگاه پیدا کند. «همایش ادبی» و «همایش داستانی» هم مانند «کنگره» غیرداستانی است و بیشتر در فضای رسمی و شعارزده طرح می‎شود. آنچه می‎ماند «جشنواره‎ها»ست که گرچه به اعتبار و مقبولیت «جوایز» نمی‎رسند در بین داستان‎نویسان مقبول و پذیرفته‎اند و اهمیت ویژه‎ای دارند. مفهوم «جوایز ادبی» در نوشتار حاضر وقتی در کنار دیگر مفاهیم چهارگانه می‎آید در معنای دقیق و تخصصی‎اش منظور است و وقتی به تنهایی می‎آید در معنای عمومی و کلان یعنی هر نوع رقابت داستانی که تمامی مفاهیم پنج‎گانه جزو آن هستند.

دو. «جوایز ادبی» در داستان‎نویسی فارسی با معدود «مسابقات داستان‎نویسی» که برخی از مطبوعات در دوران پیش از انقلاب جمهوری اسلامی برگزار می‎کردند، آغاز شد و پس از انقلاب به رشد کمی و کیفی رسید؛ سپس، با افزایش و تنوع چشمگیری که یافت از نظر کیفی رو به افول گذاشت. البته این افول کیفی غالبی و نسبی است، مطلق نیست و موارد استثنایش شمردنی است. جوایز ادبی تا پایان دهه هفتاد کم‎رونق بود و «جایزه ادبی مهرگان» و «جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی» جزو معدود جوایز داستانی این دوره بودند، اما در دهه هشتاد با شکل‎گیری جایزه «هوشنگ گلشیری»، «یلدا»، «صادق هدایت»، «جایزه ادبی اصفهان»، «پروین اعتصامی» و «جلال آل احمد» روزگار جوایز ادبی رونق کمّی و کیفی گرفت و جوایز ویترینی برای ادبیات داستانی فارسی شدند. در دهه نود رشد کمّی جوایز سیر صعودی و غیرقابل باور یافت، به‎گونه‎ای که در یک استقرای ناقص نزدیک به «یک‎صد» جایزه، جشنواره، همایش، کنگره و مسابقه داستان‎نویسی در گستره ادبیات داستانی فارسی یافت شد که در این دهه برگزار شدند. تعداد جوایز ادبی چندین و چند برابر و ابهت‎شان کمتر و کمتر شد، به‎گونه‎ای که داستان‎نوشتن برای جشنواره‎ها و جوایز ادبی در برخی موارد یک پیشه شد.

سه. گونه‎شناسی جوایز ادبی در ادبیات داستانی فارسی تصویر تأمل‎برانگیزی از داستان‎نویسی امروز می‎دهد. صرف نظر از تقسیم‎بندی جوایز به «خصوصی» و «غیرخصوصی»، تقسیم‎بندی آنها به «موضوعی» و «آزاد» نشان از تنوع و فراوانی جوایز ادبی رویکردمحور دارد، جوایزی که نوشتن در موضوعات مختلف را حمایت می‎کنند؛ از موضوع یک جغرافیا و موضوعات اقلیمی گرفته تا بیماری‎های خاص. برخی در سطح یک شهر و استان، برخی در سطح منطقه‎ای، برخی در سطح سراسری. ضرورت برگزاری جوایز ادبی موضوعی که حامی داستان‎های موضوعی است به خودی خود نیازمند بحث و سخن نیست، بحث از آنجایی آغاز می‎شود که نوع و جنس موضوعات پیشنهادی در چرخه شعارزدگی می‎افتند و تعداد این جوایز هم چندین و چند برابر جوایز دیگر می‎شوند! تأمل‎برانگیزتر اینکه جوایز داستانی ژانرمحور و تخصصی که می‎توانند رونق‎بخش داستان‎های ژانریک در جامعه ادبی فارسی باشند بسیار کم و انگشت‎شمارند.

چهار. نسبت جوایز ادبی و داستانی با داستان‎نویسی چیست؟ بی‎شک جوایز ادبی می‎توانند به رونق داستان‎نویسی و گفتمان داستانی در فضای ادبی جامعه کمک کنند، اما آیا این جمع روزافزون جوایز ادبی توانسته است و می‎تواند؟! شاید در اندازه‎ی یک انگاره‎ی ذهنی باشد، شاید کمتر یا بیشتر، اما اینجا در همان اندازه انگاره طرح می‎شود، انگاره‎ای که اثبات و تفصیلش نوشتاری جداگانه می‎طلبد، ولی باید گفت: «تعدد پرشمار و واگرای جوایز ادبی در دهه نود خورشیدی تأثیر منفی بر اعتماد خوانندگان و مخاطبان جدی ادبیات داستانی فارسی نسبت به جوایز داستانی داشته است.»

پنج. تأمل‎برانگیزتر از هر چیزی رابطه معکوس تعداد نشریات و ژورنال‎های ادبی و داستانی با تعداد جوایز ادبی است! تعداد نشریات رو به کاهش و تعداد جوایز رو به افزایش است، خصوصی و غیرخصوصی‎اش هم فرق نمی‎کند! می‎شود پرسید: «چه تعداد نشریه و مجله داستانی و ادبی چاپ می‎شود و چند برابرش جوایز ادبی و داستانی برگزار می‎شود؟! آیا این تعداد جایزه‎ی ادبی ضرورت و نیاز جامعه‎ی داستانی امروز است؟! کدام‎یک برای نویسندگان و داستان‎نویسان مهمتر و ضروری‎ترند، جایزه ادبی یا نشریه؟! کدامیک به رونق ادبیات داستانی و گفتمان داستانی در جامعه کمک بیشتر می‎کنند؟!» هرچه هست و باشد جوایز ادبی و داستانی جزئی از پیکر داستان‎نویسی امروز جامعه است و روایتگر روزگار داستان‎نویسی فارسی.

/پایان/   

سیدمرتضی حسینی شاهترابی، نشریه سیاه‌مشق، شماره13، مرداد و شهریور1397