ادبیات داستانی افغانستان به داستانهای عامهپسند نیاز دارد
به گزارش پایگاه خبری شهر بیست، در چهل و یکمین برنامه از حلقه ماه «کانون ادبی کلمه»، مجموعه داستان «نخ قرمز به جای لب هایش» نوشته «زهرا نوری» با حضور نویسنده و «سیدمرتضی حسینی شاهترابی» و «ریحانه بیانی» در سالن آسمان حوزه هنری قم نقد و بررسی شد.
سیدمرتضی حسینی شاهترابی دومین منتقد جلسه با تصریح به اندک بودن تعداد کتاب های داستانی نسل دوم داستان نویسان مهاجر افغانستان در ایران نسبت به نسل اول، انتشار کتاب «نخ قرمز به جای لب هایش» را یک اتفاق خوب در ادبیات داستانی مهاجرت خواند.
وی طراحی جلد را نسبتاً خوب دانست که می شد بهتر از این هم باشد و به جای چهره های زنان قاجاری، چهره های زنانی از قومیت های مختلف افغانستان از پشتون، هزاره، تاجیک، ازبک، قزلباش و… قرار بگیرد که هم ربط بیشتری با فضای داستان ها می یافت و هم جذابیت دیداری بیشتری ایجاد می کرد.
این منتقد به بررسی دسته بندی «ادبیات داستانی نخبه پسند» و «ادبیات داستانی عامه پسند» پرداخت و گفت: در داستان نویسی افغانستان ادبیات داستانی نخبه گرا و نخبه پسند یکی از گونه های داستانی است، اما همه اش نیست. در این ادبیات کسانی مثل «محمدامان وارسته» عامه پسند می نویسد.
حسینی شاهترابی با بیان اینکه باید این سوء تفاهم را کنار بگذاریم که ادبیات داستانی عامه پسند ارزش صحبت کردن ندارد، افزود: می خواهم بگویم در ادبیات داستانی افغانستان به این داستان های عامه پسند و عامه گرا نیاز داریم و باید نوشته شوند، چون خوانندگان داستان و کتاب به حداقل رسیده است.
وی با تأکید بر اینکه ادبیات داستانی عامه پسند را نیاز داریم و «نخ قرمز» از نگاه من جزو همین ادبیات است، تصریح کرد: چون به لحاظ فرم و ساختار و عناصر داستانی به طرف ادبیات داستانی عامه پسند می رود. «نگو، نشان بده»، تأکیدی است که در ادبیات داستانی نخبه پسند آن هم در داستان نویسی مینیمالیستی است.
این منتقد افزود: داستان های عامه پسند تکیه بر گفتن را بیشتر از نشان دادن دارند؛ بنابراین، نقل کردن و تعریف کردن را بیشتراستفاده می کنند. تکیه بر تیپ های داستانی دارند و در خوشبینانه ترین حالت شخصیت های تیپیک می سازند. اضافه بر همه اینها داستان های عامه پسند به لحاظ فرمی و ساختاری ساده اند، سادگی به معنای حداقل گرایی که این حداقل گرایی را در سطح عناصر داستان هم می شود دید.
حسینی شاهترابی با بیان اینکه حضور همه این ویژگی های عامه پسند را در داستان های این مجموعه می توان دید، تصریح کرد: ادبیات داستانی عامه پسند معمولاً زبان ساده و نزدیک به محاوره دارد، زبان داستان های این کتاب هم همین گونه است؛ آمیخته ای از محاوره به لهجه فارسی اینجایی و فارسی دری هزارگی. اینها سبب می شود که داستان های این مجموعه با عامه خوانندگانش ارتباط برقرار کند و جزو داستان های عامه پسند قرار بگیرد.
وی افزود: داستان های عامه پسند در ادبیات داستانی افغانستان تا کنون عموماً رمان و داستان های بلند بوده اند اما مجموعه داستان «نخ قرمز به جای لب هایش» داستان های کوتاه است و از این جهت می تواند یک اتفاق متفاوت و جریان ساز شود.
حسینی شاهترابی در ادامه مهمترین انتقادش را انتقاد به محتوای روایی داستان ها بیان و تصریح کرد: یکی از مهمترین انتقادهای من به این کتاب و همینطور دیگر کتاب های داستانی داستان نویسان مهاجر این است که عموماً روایتگر تیرگی ها، سیاهی ها، مصائب و محرومیت های جامعه افغانستان هستند، هیچ تصویر روشن و امیدوارکننده ای ارائه نمی دهند!
وی خاطرنشان کرد: داستان نویس و هنرمند افغانستانی باید از چرخه روایت های مصائب و تیرگی ها خارج شود و تصویر واقع بینانه تر و روشن تری از زندگی مردم افغانستان ارائه دهد.