سیبی از بهشت

یک.

«جایزه بهترین فیلم داستانی در نخستین جشنواره ملی سینمای افغانستان، لاجورد به فیلم سیبی از بهشت ساخته‌ی همایون مروت رسید!»

با همین خبر و ادامه‌اش کنجکاو می‌شوم فیلم‌های برگزیده جشنواره لاجورد را بپالم و ببینم.

دو.

یعقوب کهنسال که شش‌ماه پیش، یوسف نوجوانش را برای تحصیل و سَبَق به دارالحفظ کابل روان کرده مدتی شده از او بی‌خبر است. دو پسر کلان را در جنگ و جهاد از دست داده و یوسف تنها پسرش شده است.

او به تشویش یوسف به کابل می‌آید و خبردار می‌شود یوسفش را برای انتحار و رسیدن به جنت خوش کرده‌اند!

یعقوب بی‌قرار و سرگشته‌ی یوسف کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را می‌پالد و این‌گونه است که روایتی سینمایی از عشق پدرانه روایت می‌شود.

سه.

 «سیبی از بهشت» از همان الگوی قرآنی عشق یعقوب به یوسف پیروی می‌کند و کوشش می‌کند با این عشق پدرانه روایتی منصفانه و انسانی از انتحار و تقابل فکری طرفداران و مخالفانش ارائه کند!

چهار.

کارگردانی‌ و بازی‌ها به‌ویژه بازیگر نقش اصلی را خوش داشتم.

صحنه‌ی هوتل‌خانه از صحنه‌های دیدنی فیلم بود و دیالوگ‌های جاندار و حساب‌شده‌ای در فیلم بود که اثر را دیدنی کرد.

کارگردان دوربینش را زبردستانه به کوچه‌ها و خیابان‌های کابل برده و زندگی مردم را از نزدیک روایت می‌کند و زیرکانه بافت روایتش را می‌سازد و مزه‌ی واقعیت و خیال را یک‌جای زیر زبان تماشاگر می‌گذارد.

پنج.

فرق نمی‌کند اهل افغانستان باشید یا نباشید، «سیبی از بهشت» فیلمی است که باید دید.

ببینیدش تا فراتر از روایت‌های رسانه‌ای با گوشه‌ای از بود و نبودهای افغانستان آشنا شوید.

بی‌شک «سیبی از بهشت» شایسته‌ی عنوان بهترین فیلم «نخستین جشنواره‌ی سینمایی لاجورد» است.